نانانانا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
حناحنا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

من و جوجه هایم

یه مامان کارمند با دو تا فرشته ی کوچولو با نامهای حنا و نانا

سفرنامه مشهد(3)

1398/9/4 11:24
نویسنده : فاطیما
123 بازدید
اشتراک گذاری

راستشو بخواید از آخرین سفرنامه ای که نوشتم یه 16-17 سالی میگذره و الان دیگه شاید اون هنرو ندارم که جزء به جزء گذارش بنویسم ولی همینو بگم که اماl رضا خیلی مهربونه و من به شخصه همه زندگیمو مدیون لطف و کرم اون امام بزرگوارم .آخرین باری که دوران مجردی رفتم امام رضا عید سال 92 مامانمو با خودم بردم. دیگه اون موقع 30 ساله بودم و خدا شکر  توی همین محل کارم که دولتی هست استخدام شده بودم و فوق لیسانسم رو هم گرفته بودم . اما هنوز تنهایی اذیتم میکرد. مدام با خودم فکر میکردم که من که از همه لحاظ در حد مقبولی هستم چرا خواستگار ندارم؟! به روزهای باقیمانده عمری فکر میکردم که همه اش را باید با این تنهایی غم انگیز که عین خوره به جونم افتاده بود سر کنم . تنهایی خیلی بده و ما متاهلها واقعا گاهی یادمون میره که چطور خدا این نعمت بزرگ رو بهمون ارزونی کرده.

گاهی اوقات که خواهر بزرگترم غرغر میکرد و میومد خونه و یکسره غیبت خواهر شوهر و مادر شوهرشو میکرد با خودم میگفتم چقدر قدرنشناسه . کاش منم شوهر داشتم ولی خواهر و مادرش بد بودند . بازم راضی بودم.

این بود که اون تنهایی دیوانه کننده منو دست به دامان امام رضا کرد. قبل اون ازش حاجت نگرفته بودم ولی اون سال به هزینه خودم مادرمو مهمون کردم و رفتیم پیش آقا. 

توی حرم خیلی اشک ریختم و خیلی ازش کمک خواستم . بهش التماس کردم که منو از تنهایی نجات بده و آقا رومو زمین ننداخت.

نمیدونم اما به گمونم مادرم هم اونجا برام دعا کرده بود .آخه دعای مادر برای بچه اش بیشتر مستجابه .

وقتی برگشتیم چهار پنج ماه بعدش همسرم اومد خواستگاریم . وقتی اومد گفت که تازه از مشهد برگشتم و اونجا از امام رضا خواستم که یه دختر خوب قسمتم کنه!

الان شش ساله که با همیم و خدا رو هزار مرتبه شکر تنهایی ها جاشونو به دلگرمی و آرامش و آسایش دادن. با وجود دو تا کلوچه دیگه فرصت سر خاروندن ندارم. الهی شکرت.

واسه همینه که هر وقت میرم مشهد بهش میگم آقا قربونت برم ببین این همسرمه و این بچه هام . همشونو از لطف خدا و کرم شما دارم. خودت ضامنشون باش. خودت به من ببخشون اینها رو. خودت همه ی جوونا رو کمک کن به سرانجام برسن و خوشبخت بشن. 

این سفر هم هر سری رفتیم حرم حسابی اشک ریختم ازش شفاعت خواستم و عاقبت بخیری همگی رو .

دوستان از امام رضا بخواید. اشک بریزید و بخواید . از ته دل گریه کنید و بخواید . شک نکنید جوابتونو میده . امام مهربونیاست اون آقا. خیلی دست و دلبازه بخدا. خیلی رئوفه قربونش برم.

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

فاطمهفاطمه
4 آذر 98 16:20
زیارتتون قبول باشه.
خدا خانوادتون رو کنار هم حفظ کنه.
لطفا شما که این قدر دل پاکیت برای ما کنکوریا و تازه جوونا هم دعا کنید.
فاطیما
پاسخ
عزیزم لطف داری اگه لایق باشم حتما برات دعا مکینم انشالله که عاقبت بخیر بشی و توی بهترین رشته قبول بشی